انتخابهای ما روی شادیمان تاثیر بلندمدت دارد
دانش > پزشکی - برخی تئوریها میگویند مهم نیست در زندگی چه چیزهایی را تجربه میکنیم، شادی به ژنهایمان بستگی ...08/11/1390بیشتر بخوانید
آیین دوست یابی |
نگارش یافته توسط Rad | |||
نوشته: دیل کارنگی مترجمان: ریحانه جعفری، پروین قایمی ناشر: شابک سال نشر: 1380 چاپ دوم بزرگسالان بیشتر از آنچه که لازم باشد درست سخنرانی کنند، ضرورت دارد هنر راه آمدن با مردم و ایجاد رابطه در امور تجاری و روابط اجتماعی را بیاموزند. راه آمدن با مردم به خصوص اگر حرفه ای و پیشه ای داشته باشید، بزرگترین مسئله آدمی است. در رشته های فنی مهندسی موفقیت مالی افراد فقط پانزده درصد به اطلاعات فنی آنها بستگی دارد و هشتادوپنج درصد باقی به مهندسی انسانی یعنی ایجاد رابطه با مردم و توان هدایت آنها برمی گردد. در مقایسه با آنچه که باید باشیم، نیمه بیداریم ما فقط از بخش اندکی از نیروهای جسمی و ذهنی خود استفاده می کنیم، افراد در محدوده های تنگ تری از آنچه که واقعا وجود دارند زندگی می کنند. انسان صاحب توانایی های بی شماری است که از روی عادت نمی تواند از همه شان استفاده کند. وقتی حالتان خوب نیست، خیلی آسانتر است که به جای درک نقطه نظرهای طرف مقابل، از او انتقاد و سرزنش کنید، پیدا کردن عیب در دیگران آسانتر از تحسین آنها است. حرف زدن درباره چیزی که خود آدم می خواهد آسانتر از چیزهایی است که دیگران می خواهند. انتقاد فایده ای ندارد، چون شخص را در حالت دفاعی قرار می دهد و او را وادار می سازد که اعمالش را توجیه کند. انتقاد خطرناک است، چون غرور ارزشمند فرد را جریحه دار می کند و به احساس اهمیت دادن به خود لطمه می زند و بیزاری و کینه را برمی انگیزد و ما با انتقاد نمی توانیم تغییرات دائمی به وجود آوریم و اغلب بیزاری و کینه ایجاد می کنیم. تغیر و انتقاد، روحیه کارکنان، اعضای خانواده و دوستان را از بین می برد و وضعیتی را هم که موجب آن سرزنش شده است از بین نمی برد. اگر من و شما بخواهیم همین فردا باعث دل آزردگی کسی بشویم، ممکن است قرنها بگذرد و طرف مقابل تا لحظه مرگ از رنجش یک انتقاد گزنده، خلاصی نیابد و ابدا هم مهم نیست که ما در این قضاوت واقعا چقدر حق داشته ایم. موقعی که سروکارمان با مردم است بهتر است این یادمان نرود با موجوداتی بی منطق روبرو هستیم، با موجوداتی که احساساتی اند، تعصب دارند و محرکشان عقاید بی پایه و غرور و خودبینی است. والدین غالبا دوست دارند از فرزندانشان انتقاد کنند. یادمان باشد انتقاد، سرزنش و گلایه نکنیم، همه کارهایی که من و شما انجام می دهیم از دو انگیزه ریشه می گیرند. شوق جنسی و آرزوی بزرگ بودن و عمیق ترین اشتیاق در طبیعت بشر آرزوی مهم بودن است. همه دوست دارند دیگران از آنها تعریف کنند، عمیق ترین اصل در نهاد بشر عطش برای تحسین و تایید است، اشتیاق برای مهم بودن یکی از تفاوت های بارز انسان و حیوان است. همین اشتیاق به مهم بودن است که افراد را وادار می کند کارهای بزرگ خوب یا بد را انجام دهند. آدم ها گاهی اوقات نمی توانند همدردی و توجه لازم و در نتیجه احساس مهم بودن را به دست آورند. تملق در مورد آدم های تیزبین کمتر اثر می کند، زیرا عمق ندارد، خودخواهانه و عاری از صمیمیت است. تملق باید شکست بخورد و شکست هم می خورد. بعضی از مردم به قدری تشنه محبت و قدردانی هستند که هرچه را به دستشان بدهی، می بلعند، درست مثل آدم گرسنه ای که از علف و کرم قلاب ماهی هم نمی گذرد. افراد چه مرد و چه زن و در هر شرایط نیاز به قدردانی و توجه مفید و خالصانه دارند. یادمان باشد تشویق صمیمانه و صادقانه نثار دیگران کنیم. تنها راه عالم برای نفوذ در دیگران این است که درباره آنچه که آنها می خواهند علاقه نشان بدهیم و به آنها بگوییم چگونه می توانند آن را به دست آورند. عمل از خواسته درونی و بنیادی ما سرچشمه می گیرد و بهترین نصیحتی که می شود به کسی که می خواهد دیگری را به کاری ترغیب کند، اعم از آن که در محل کار، خانه، مدرسه و سیاست باشد، این است که در دیگری خواسته ای مشتاقانه را برانگیزد. کسی که این کار را بداند همه دنیا را در اختیار خواهد داشت. او کسی است که نمی خواهد راه زندگی را تنها طی کند. اگر موفقیت فقط یک راز داشته باشد، توان دیدن از چشم طرف مقابل و دیدن مسایل از زاویه دید اوست. دنیا پر از آدمهایی است که در فکر چنگ انداختن به همه چیز و فرصت طلبی برای فرد هستند، بنابراین افراد اندکی که در فکر خدمت به دیگران هستند، سود فراوانی به دست می آورند و رقبای کمی هم دارند. نگاه کردن از دید طرف مقابل و برانگیختن اشتیاق در او، بدین معنی نیست که شخص کاری را انجام دهد که فقط منافع طرف مقابل را در بر داشته باشد. هر تشریک مساعی ای اعم حاصل گفتگوی صحیح است و یادتان باشد که در دیگران شوق انجام یک کار را برانگیزید. شش روش برای آن که مردم را وادار کنید دوستتان بدارند وجود دارد. اگر سعی ما این باشد که مردم را تحت تاثیر بگیریم و کاری کنیم که آنها به ما علاقمند شوند هرگز دوستان صمیمی و واقعی نخواهیم داشت. دوست واقعی را با این شیوه نمی شود به دست آورد. کسی که به هموطنانش علاقه ندارد در زندگی بیشترین مشکلات را پیدا می کند و بیشترین آسیب ها را هم به دیگران می رساند. همه شکست های انسانی از چنین افرادی سرچشمه می گیرد، اگر دلمان می خواهد دوست پیدا کنیم باید با اشتیاق و شور به مردم خوشامد بگوییم. وقتی کسی به شما تلفن می کند از همین شیوه روان شناسانه استفاده کنید. طوری سلام کنید که طرف احساس کند از صحبت با او مشعوف شده اید. نشان دادن علاقه صمیمانه به مردم هم باعث می شود دوستان زیادی پیدا کنید و هم مشتریان دائمی برای شرکت خود پیدا می کنید. اعمال انسان بلندتر از کلماتش سخن می گویند و یک لبخند می گوید، من تو را دوست دارم، تو مرا خوشحال می کنی، خوشحالم که تو را می بینم و... اگر می خواهید مردم موقع ملاقات با شما از دیدارتان لذت ببرند، باید شما هم از دیدن آنها لذت ببرید. ظاهرا عمل پس از احساس می آید، ولی درواقع عمل و احساس همزمان با هم اتفاق می افتند و با تنظیم عمل که تحت کنترل مستقیم اراده است، می توانید به طور غیرمستقیم احساساتمان را که تحت کنترلمان نیستند تنظیم کنیم. بنابراین راه داوطلبانه حضول به شادمانی این است که شادمانه بنشینیم و طوری عمل و صحبت کنیم که انگار شادی دم دست ما است. همه انسان ها دنبال سعادت و شادمانی هستند و فقط یک راه مطمئن برای پیدا کردن شادی وجود دارد و آن هم این است که افکارتان را کنترل کنید. سعادت ارتباطی به عوامل بیرونی ندارد، بلکه وابسته به جهان درون انسان است. اغلب آدم ها همان قدر خوشحالند که ذهن آنها می گوید باشد. لبخند، هزینه ای ندارد ولی بسیار چیزهای گرانبها می آفریند. کسانی را که دریافتش می کنند غنی می سازد، ولی کسانی را که آن را می بخشند، فقیر نمی کند. به سرعت برق می آید، اما خاطره اش گاهی تا ابد پایدار می ماند، پس لبخند بزنید. یادتان نرود که نام یک فرد از نظر او زیباترین و خوش لحن ترین چیزی است که می شنود. در نام افراد معجزه ای نهفته است و همه کس دقیقا و کاملا نسبت به این امر حساس است. در هنگام سلوک با دیگران، لحظه ای نباید این موضوع را از خاطر ببریم. بردن نام یک فرد او را از دیگران جدا می سازد و به او احساس منحصر به فرد بودن می بخشد. هنگامی که کسی را به نام می خوانیم، دادن اطلاعات به ما و یا اجابت درخواستمان از دید او اهمیت خاصی پیدا می کند. در این کتاب با سرفصل هایی چون این کتاب چرا و چگونه نوشته شده، راهی ساده برای خوش صحبت بودن، راز بزرگ راه آمدن با مردم و... آشنا خواهیم شد. |
|||
برای خواندن مقاله وارد شوید. |